کانگرجولیشنز موسیو عباس !!!

سلام علیکم سلام علیکم خوبین همگی؟ کلا همه در جریان انتخابات جدید نمایندگی و تشکیل دولت دوم و اینا هستید دیگه، در این جا به حالت شماتیکال مروری می کنیم با هم ماوقع رو تا به قولی ثبت بشه کماکان در جریده ی عالم دوام ما…

پرده اول. جلوی ابن سینا گرد وخاکه چشم چشمو نمی بینه یکی داد میزنه به من رای بدییییییین یکی در می ره از زیر مشت و لگد احزاب مخالف صدای ناله و فغان و فریاد تنها چیزیه که به گوش می رسه، شاندیز به آتیش کشیده شده و ۷ نیز هم، گرد و غبار همه جا رو گرفته نفس کشیدن سخت شده در این میان هومنه که پای به صحنه ی معرکه میذاره و ضمن حمل پرچم سفید نوای صلح سر می ده و همه و به آرامش دعوت میکنه، سکوت سنگینی همه جا رو فرا می گیره ، همه از کرده ی خود پشیمون شده، سرها به زیر انداخته، با گام های لرزان پشت سر هومن به طرف سالن اخذ رای حرکت میکنن.

پرده دوم. همه در سالن مستقر شدن کودتایی که با ورود دوستان جدید به کلاس فیزیو در شرف شکل گیری بود، با مداخله ی استاد در نطفه خفه شده و حالا همه در کمال آرامش – تقریبا همه – به نصایح استاد گوش جان می سپارند. با خروج استاد از کلاس نوبت به ایراد سخنان نماینده ی واپسین می رسه و فرد مذکور با پای شکسته و چشم باد کرده و سر بانداژ شده خودش رو به سن می رسونه، همه چی آرومه تا اینکه با اعلام فرا رسیدن زمان اعلام داوطلبی برای نامزد شدن انگار بمب ترکیده باشد داد و هوار به اوج میرسه، چند نفر که به نشانه ی اعتراض قصد ترک جلسه رو داشتن با دریافتن مفهوم واژه ی “نامزدی” و معادل بودن اون با لفظ مجعول و بیگانه ی “کادنیداتوری” توجیه شده و بر می گردن. بعد از چند دقیقه هیاهو، نتیجه اولیه : هیچ کاندیدای جدیدی وجود نداره!

پرده سوم. تعارف و من بمیرم تو بمیری و برو دیگه نه خودت برو من نمیرم به اوج میرسه تا در نهایت دو شجاع دل از قلب جمعیت بیرون می تپن، دو اسم بر تخته ی سرنوشت حک می شه، هیاهو به اوج میرسه و نماینده ی واپسین زیر مشت و لگد جمعی از دوستان هم حزب در نهایت به حضور در بازی مرگ رضا داده و لنگان لنگان پای به عرصه می نهه. نتیجه ثانویه : نتیجه ی اولیه بسیار بیخود و ساده انگارانه و محصول ذهن ساده انگار نویسنده بود، سپیدی تخته حالا سنگینی نام ۳ دلاور رو بر پیکره خود حس می کنه.

پرده چهارم. برگه های رای توزیع شده، سالن غرق در سکوت و دستهایی که می لرزن برای نوشتن نامی بر این برگه ها، شاید یک رای تعیین کننده باشه، چشممو می بندمو برگه رو پر می کنم ( اینکه بنده چطور با چشم بسته می نویسم خود موضوعی است که علی الحساب در این مقال نمی گنجه)، برگه رو تحویل میدم و به افق خیره می مونم…

پرده پنجم. جمعیت انتظار رو فریاد میکشه، شمارش آرا آغاز می شه و حالا فقط خطوطی حرف میزننن که گاه در انتظار اومدن خط بعدی و چهارگوش شدن روی تخته می میرن، کاغذها یکی یکی باز شده اسمی رو فریاد می زنن، یکی بعد از دیگری و من چشمانم را… و به خاطر می سپارم : معتمدی، معتمدی، بابا، عباس، بابا، معتمدی، عباس، حاجی عباس، بابا، عباس جان، عباس خالی، معتمدی، عباس، عباس جووون، عباس، عباس…

پرده ششم. سالن فریاد میزنه عباس، عباس، عباس، عباس از سوی دیگر عباس دوست داریم، عباس خیلی گلی و باز از سوی دیگر روبرو آماده باش و این نماینده ی واپسینه که برای دومین بار بلند شده و به ابراز احساسات دوستان اشنایان پاسخ میده، و فقط خدا می دونه که پشت این لبخند چه نگرانی هایی برای امتحانایی که قراره کنسل کنه پنهانه…

پرده اخر. کلاس خالیه و من برای دهمین بار سر تا تهش رو متر می کنم، تکه های کاغذ زمین رو فرش کرده و اثار غباری که برخاسته بود هنوز در هواست، هیاهوی جلوی ابن سینا باز براه افتاده و شاندیز عزیز از نو رونق گرفته، از میان کاغذ ها میگذرم تا به تخته ای برسم که حالا به طرف یک اسم کج شده، تخته را صاف می کنم، مثل ساعت شنیی که سر و ته اش می کنی، روز از نو، روزی از نو… کانگرجولیشنز موسیو عباس…

30 دیدگاه دربارهٔ «کانگرجولیشنز موسیو عباس !!!»

  1. baaaaaaaale edameie parde b zehne khalaghe khanandegane moazam va gerami 3porde shode :-” azize man vaghti shoma esme nevisandeie moazam o gerami ro tu ruze roshan jal mikony entezar dari nevisandeie moazamo gerami esme maj’ule bargehaye batelearo ja’l nakone? [-(

    1. آخه دیگه اسم نویسنده رو نباید بررسی می‌کردم! :-O
      اوّل که دیدم تاریخ نوشته مربوط به دی (۳ ماه بعد) هست! و الان مشخص شد که اسم نویسنده هم اشتباه بوده! @-)

      1. bale mashala in fazaye sayberi har ruz y shahkare jadid ru mikone :d
        khob hala man ham haminja motaref misham k esm aslie mondarej bar bargehaie batele ab2lah bude va lafze abbas chizi nist joz tasviri schematical az ma vagha :D

  2. آب زنید را ه را هین که نوشته میرسد ! :D و انتظار ها به سر آمد!دیدی گفتم جواب میده آقای تدبیری!
    پرده ی سوم مشکل داره !و کپی برابر اصل نمیباشد!تعارفی نبوده نه من مردم نه کس دیگه ای همه زنده و سر حال!کاندیداتوری شخص متشخص اینجانب پیشکشی بود فقط در راستای خالی نبودن عریضه.!!!همینجا صراحتا از صورت فلکی حمل تشکر به عمل می اوریم که بنده نوازیشان مانند برق سه فاز از همان ابتدای هبوط روح در جسم خاکی آدم ما را به خود گرفت و جوهر وجودیمان مرکب شد از عناصر اربعه ما جراجویی بی پروایی معتمد به نفسی و یاغی گری ! /:)
    پی نوشت : متشکر از تمام دوستانی که مشوق من بودن!!(رای دهندگان به اینجانب مشتمل بر خود اینجانب و دوستان دوست داشتنی و غریب و بینشونم !)تا دل به رویا ها ببندم .آینده در پیش است گذشته ها گذشته! من میتونم از همین حالا به فکر انتخابات آتی باشم!این یعنی ته اعتماد به نفس!که ما مفتخریم به وجودشون البته به جز هنگام جوابگویی به دوستان صاحب جواب! :D

  3. ejaze bdin chi javab mide alan?! :D
    badam alan mikhain bgin k sayere pardeha men jome aval va akhar eyne vaghiat bud? :D
    bale man ham motaghedam sarmaye gozari baraie entekhabate ati por bi rah nakhahad bud :)

    1. آخه چرا آدمو سر کار میذاری مدیر محترم وبلاگ!اسم نویسنده اشتباه شده!من از همون اول گفتم این سبک نوشتن خیلی آشناست اما اصلا به سبک قلم زنی نویسنده ی مجعول!نمیخوره! و همون بوی جوی مولیان و یاد نویسنده های مهربانو یادم میاره!الان فکر نکنید کی اینو گفتم !چون اینو به خودم گفتم!
      اجازه که دست خودتونه اما این یه رازه!فقط به این فکر کنین که تو این مدت سطح آدرنالین خون این حقیر چقدر بالا بوده !هی من پست میخواستم هی بچه ها بی محلی میکردن هی دستم مینداختن!منم که بیکار و امیدوار اصلا خسته نمیشدم فقط هر بار تلاشمو دو چندان میکردم !تا این شاهکار ادبی و نوشته ی فاخر وبلاگو با قدوم مبارکش متبرک و مزین کرد.یعنی من امیدوار باشم به افزوده شدن یک رای به آرا قبلی تا حالا بعدشم بیشتر شدن این آرا !و اما در مورد واقعی بودن سایر پرده ها که البته که واقعی بوده دلیل داره که اینو میگم :اینم دلیلاش! :-B
      ۱-ابن سینا همیشه پر گردو خاکه چون عملا ماها هیچ کدوم همدیگرو نمیبینیم یعنی همدیگرو اونطور که واقعا هستیم نمیبینیم شاید فقط یه نماد یا یه چیز ظاهری میبینیم و روحمون با هم بیگانست!میگی نه از تدبیری بپرس!
      ۲-برادر تدبیری همواره و در همه حال وظیفه ی حمل پرچم را به عهده دارند!
      ۳-پای شکسته و… لازمه ی عهده دار بودن وظیفه ی نمایندگیست تا همه بدونن چقدر در جنگیدن در راه انجام مسئولیت مصر هستی!خطاب به نماینده!
      ۴-از اون پایین دیدم که چقدر دستا میلرزیدن که یه موقع اشتباهی پیش نیاد یه موقع جای اسم من اسم کس دیگه ای رو رو برگه بنویسن!
      ۵-خطوط واقعا با من حرف میزدن هر کدوم که روی تخته نقش میبستن بهم امید میدادن که میتونم تو فکر انتخابات آتی باشم!
      ۶-واقعی ترین پرده هم همون لبخند پر معنای منتخبمون بود!
      ۷_و البته روز از نو روزی از نو!بازم من زیاد حرف زدم ببخشین!

      1. em bale raz ham chize khubist :-??
        man alan kamelan ghane shodam l sayere pardeha eine vagheiat bude albate inham az daste nebisande dar rafte b gholi chon bana bud mesle pardeye 3om vagheiati dar kar nabashe :^o

  4. سینا تو که دروغ گو نبودی؟؟؟؟اینا چیه از خودت در وکنی؟؟چه قدر بهت دادن اینا رو نوشتییی؟؟!!!!!!!!!!!!! :-t :-t :-t :D :D :D =))
    دوستان عباس همون جومونگ ۳ دیگه!!!!! :D

  5. Sinaaaaaaa,Sinaaaaaaa ~X( ~X(
    dastet dard nakone Dge :)
    migam Sina khobe taraf dare man bodiya :-? :-?
    term 5 ha emrooz nemayandashono toodie kardan,besh robe sekke o sete kamele charme mashhad dadan,on moghe to miyay esme mano Abbas ja mizani :-w :-w
    be joone 2 taie age to hele pookam be man bedi,razi hastam =)) =))
    valy joda az shookhi,ey val,bazam mese hamishe kheili matne shikili bod.ahsant bar to ey aziz =D> =D>
    to khobi o in hameye vagheiyathast ;)

    1. Saeiiiiiiiiiiiiiid jan abbas b in ghashangi eybi yokh dge :D
      baaale baba dameshun garm pa ghazie shirini ina in bud :-??
      naa bkhoda age razi bsham ba y hele pook ghazie mas mali bshe :P
      ghorbanat lotf dari khoobi az khodete refiiiiiiiiigh @};- @};- @};-

      1. بابا سینا مگه یادت رفته سعید فکر می کرد نوشته ماله نیماست چجوری حرف می زد؟! ;)) ;))
        چه حالی می ده اینا دعواشون می شه!!!!!!!! **== ;))

          1. ممد خان نکن از این کارا… [-X
            اخر عاقبت نداره… b-(
            اصلا نه تقصیر توئه نه سینا.. ۸-}
            تقصیر این هومنه که این سایتو راه انداخته بچه با هم دعواشون بشه =)) =))
            ای هومن ناقلا ;) :D :)) :”>

                  1. راست میگه منم دیدم عین عبارت:posted by نویسنده ی معجول!آخه تو روز روشن متن دیگرانو … در توبه بازه تا دیر نشده توبه بفرماین!

                    1. آقا منم هستم، نیما جرعت داری فردا زنگ آخر وایسا دم در ابن سینا…بعد طناب کشی… X( 8-X **== >:) o-> :bz

                    2. منظورم همان جرات بود که بدین وسیله اصلاح میگردد.همش تقصیر این نیماس دیگه…اه… X(

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *