قطار حرکت می کند در دودی از”خداحافظ”،
“خداحافظ”
و در ابری از کلام “اگر رسیدی به آنجا”
هفت واگن جمجمه ی ستاره و
هفت کوپه صدای له شده
قطار حرکت می کند بر دو ریل موازی نفرت و عشق
ایستگاه اول:تولد از پوسته ی تخم مرغی تاریخ
ایستگاه دوم:جیغ کبوتر از جیغ ماموت های
هفت ستاره ی عهد عتیق
ایستگاه سوم:شیون زن در میان دو آسیا سنگ
وحشت و حیرت
ایستگاه چهارم:اسکلتی در باد-تابلوی توقف ممنوع
ایستگاه پنجم:قطاری که برمی گردد به ایستگاه اول
در پایکوبی نئاندرتال هایی که خاویار خام می خورند
و قی می کنند به خیابان ها و کارخانه ها
ایستگاه ششم:جنگ گذشته با گذشته
جنگ گذشته با آزاذی
جنگ آزادی با آزاذی
ایستگاه هفتم:جنون گل سرخ
دیوانگی گل انار
کینه توزی گل داوودی با گل داوودی
هفت میلیارد درخت بی سر
هفت میلیارد پرنده ی بی پا
هفت میلیارد خنده ی بی لب
هفت میلیارد کینه ی شعله ور
قطار متوقف می شود در آخرین ایستگاه جهان
سوزنبان به پیشواز می آید-با فانوس آفتاب و
خنده ی بامدادی شعر.
بازگشت ستاره ها
عاشقان را به پیاله ای دیگر مهمان کنید