یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول والاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
سلام .
چه سالی بود امسال یا بهتره بگم پارسال
مطمئنم سال پیش سر سفره که بودین و داشتین دعا می کردین یکی از دعاهایی که از ته دل کردین این بوده که در سال جدید تو موقعیتی باشین که الان هستین (از شر کنکور با موفقیت خلاص شدنو عرض می کنم)و خدا چه مهربون بود که دلمونو نشکوند و دستمونو گرفت و ما رو از جاهای مختلف با شرایط و آداب و رسوم مختلف کنار هم نشوند و این طوری شد که شدیم دانشجویان ایرانی!
پس بیاین امسال هم دعا کنیم که خدا بهمون کمک کنه با اونایی که دوست شدیم رفاقتمون محکمتر و خالصانه تر شه و با اونایی که در حد همکلاسی موندیم شانس دوست شدن رو پیدا کنیم. تو تابلوی نقاشی سال ۸۸ کدورت هارو محو کنیم و دوستیها،با هم خندیدنها، و خاطراتمون رو پر رنگ تر کنیم.
و دعا کنیم که یاد بگیریم که حتما تفاوت های بین آدما نباید باعث اختلاف بینشون شه و اصلا هنر انسان ها اینه که با وجود تفاوت های شخصیتی، عقیدتی و …، وجه شباهتاشونو پیدا کنن و از کنار هم بودن لذت ببرن
یاد بگیریم که یک فرد تنها زمانی می تونه به فرد دیگری از بالا به پایین نگاه کنه که بخواهد بهش تو بلند شدن کمک کنه
یاد بگیریم که مهمترین چیز در زندگی کمک به سایرین برای برنده شدنه حتی اگه به قیمت آهسته رفتن و تغییر در نتیجه مسابقه ای باشد که ما در اون شرکت داریم
یاد بگیریم که اگه می خوایم در مورد رفتار کسی قضاوت کنیم باید اول ببینیم تو چه شرایطی اون رفتارو انجام داده
یاد بگیریم که اگه طرز فکر کسی مثل ما نیست دلیل بر بد یا اشتباه بودن اون طرز فکر نیست
یاد بگیریم که زمان حال بهترین زمان برای شاد بودن و احساس خوشبختی داشتنه و از همین امروز از سپری کردن روزها دست برداریم و زندگی کردن رو شروع کنیم
دوستای گلم از صمیم قلب سالی پر از خاطره های به یاد ماندنی و پر از حس ناب زنده بودن و قلبی پر از آرامش و رضایت خاطررو براتون آرزو میکنم
سلام ای سال نو، ای وام دار لحظه های روشن فردا
خداحافظ تو را ای کهنه سال، ای خاطرات شاد و نازیبا
سلام ای سبزی و آب زلال وسایه های بید، هلا ای افتاب پاک پر امید
خداحافظ تو را یلدا و شبهای زمستانی
سلامم بر تو ای سالی که می آیی
طراوت پیشه ی پاک اهورایی، بهار سرسبز رویایی، چه سر مستم که می آیی
درودم بر تو ای فصل شکفتن، آشنای با طراوت، مهربان میلاد باران
خداوندا بگردان چون بهاران حال من را سوی آن حالی که می دانی
به جان سرو زیبا سبز خواهم شد
بسان قاصدک ها من رها ازغصه خواهم شد
به من آرامشی، مهری، عنایت کن
یقینی مرحمت فرما بفهمم تا خدا یک “یا خدا” باقی ست
و روحی تا به پرواز آورد این جسم خاکی را
خدایا باور افسردگان را چون بهاران زندگانی ده
و روح خستگان را هم خروشی جاودانی ده
کویر قلب تنهایان، به مهری آبیاری کن
به کوی بی کسان، یک مهربانی، آشنایی را تو راهی کن
هر آنکس را که با هجر عزیزی امتحان کردی
به یاد خاطراتش، عاشقانه زندگی کردن، تلافی کن
بکوبان با سر انگشتان مهری، کوبه درهای غربت را
بسوزان ریشه های سرد نفرت را
حبیبا سال نو را، سال نور و عاشقی فرما
….عزیزا هفت سین عیدمان را
سایه سار سبز سیمای سحر خیزان سرو اندیش
ساعی، مرحمت فرما
خدایا باور تغییر را این کیمیا درس بهاران را
در اعماق قلوب یخ زده گرم و شکوفا کن
تو خار کدورت را به گلبرگ گذشتی، بی اثر گردان
چکاوک را تو یاری کن به آوازی، دل همسایگان را شاد گرداند
شقایق را که دشت لخت و عریلن، شعله پوشاند
به خوشبختی نشان کوچه ی بن بست ما را ده
….خدایا در طلوع سال نو، آغاز راه سبز فرداها
تو قلب هر مسافر را به نور معرفت آگه به رمز و راز
زیبای سفر فرما
بفهمان زندگی بی عشق نازیباست
که قدر لحظه ها در لحظه نا پیداست.
(شعر بالا از سایت www.2del.com با رعایت حق copyright برداشته شده.)