درمان

این روزها بر روی داروهایمان شرط بندی می کنیم و حالمان را بهتر شده می پنداریم احساس نیاز به امنیت می کنیم . باید بهتر بشویم هر کس باید بیمار باشد اینگونه که پیداست هر انسانی نیاز به درمان دارد .

هر روز به امید فردایی بهتر بیدار می شویم ، پس امروزمان چه می شود . در ایده ها و آرزوهایمان در دود اطرافمان اسیر گشته ایم ، این امروز ماست و ما به فکر فرداییم . یقین بدانید که فردایمان تاریک تر از امروزمان خواهد بود .

ای مردمان بیل و کلنگ بردارید و بخندید بر این دنیای زرد به این دنیای زرد دود گرفته که هر کس در آن در جستوجوی علف هرزی است و هیچ کس نمی کارد تا درو کند هیچ کس ریشه ها را نمی یابد و فقط سعی در سیر کردن خود دارد ، هیچ کس در جستوجوی قضایی بهتر نیست .

درمان ما چیست ؟ درد بیشتر درمان خوبیست ، حقمان کشیدن درد بیشتر است .

پ.ن. این نوشته ابتدا در ۲۵ اردیبهشت منتشر شده بود.
هومن.

فاطمه,فاطمه است.

نمی دانم از او چه بگویم؟چه گونه بگویم؟

خواستم از بوسوئه-خطیب نامور فرانسه- تقلید کنم,که روزی در مجلسی با حضور لوئی از مریم سخن می گفت.

گفت:هزار و هفت صد سال است که همه ی فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب ارزش های مریم را بیان کرده اند.

هزار و هفت صد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه ی ذوق و قدرت خلاقشان را به کار گرفته اند.

هزار و هفت صد سال است که همه ی هنرمندان,چهره نگاران و پیکره سازان بشر,در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند.

اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندی های همه, در طول این قرن های بسیار, به اندازه ی این کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را بازگویند که:

((مریم مادر عیسی است.))

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم,باز درماندم:

خواستم بگویم:

فاطمه,دختر خدیجه ی بزرگ است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم:

فاطمه,دختر محمد(ص) است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم:

فاطمه,همسر علی(ع) است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم:

فاطمه,مادر حسنین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم:

فاطمه,مادر زینب است.

باز,دیدم که فاطمه نیست.

نه !این ها همه هست و این همه فاطمه نیست…

فاطمه,فاطمه است…!

در رثای جامدادی

انا للله و انا الیه راجعون
بدینوسیله فقدان یک فقره جامدادی محتوی تعدادی مداد و خودکار و لوازمی از این دست را اعلام داشته و مصیبت وارده را خدمت تمامی عاشقان آن یار سفر کرده تسلیت عرض می نماییم. همراه سه ساله ای که در تلخ و شیرین روزگار کنارمان بود، و ندانستیم چگونه، در کدامین نیمکت ابن سینا، به دست کدامین ستاره ی سرنوشت از ما برید و رفت… آسمانی شد… جای مدادی که دلی داشت به قدر دنیا دنیا مداد… افسوس که… اینک این چند خط به یاد او، و برای او، که خوب بود و گلچین روزگار… روحش شاد و یادش گرامی باد…

عزیزم، جامدادی
ای که جای هر مدادی
رفتی و از دوریت غمباد شد پشتم
بلی، بشکست انگشتم
عزیزم، روزگاری بود با هم
روزگار دلخوشی و نا خوشی و سرکشی و سر خوشی و هر چه بودا بود با هم بود، با هم!
روزگاری… جامدادی جان تو می دانی
تو بودی و تو دیدی و تمام دیدنی ها را شنیدی
طعم اسنک را، پفک را، طعم خوب نیک و نک را زود فهمیدی و رفتی…                                                                                                                                                                           پر کشیدی…
جامدادی جان، نمی آید مرا باور
کجایی جامدادی…
طعم تلخ درد و ماتم
یادم آرد خاطراتم
نه، نگردد این فراموشم
تو بودی، تو، در آغوشم
نهادی دست در دستم
نهادم لنگ بر لنگم
سر انجام، عاقبت اخراج گشتیم از کلاس و بی کلاس و آس و پاس و …
جامدادی جان… کجایی جامدادی…
اینک اما جامدادی
من تو را در خواب می بینم
تمام پود و تارت را به زیر چشمه ی مهتاب می بینم
عزیزم جامدادی
ای رفیق خاطرات خسته ی دور
ای رفیق روزهای گرم و پرشور
ای رفیق… ای رفیق تک تک ساعات کنکور
ای قدیمی
ای تو همراه صمیمی
خاطرت جاوید در یادم
نیاید کس به فریادم
فراقت داد بر بادم
که از دوریت ناشادم
عزیزم…
من همین جا
روبروی ابن سینا
خیره در اعماق جاده
چشم در راه توام کز راه باز آیی
بیایی…
دست گرمت را به دستان پفک آلوده ام
شاید
بیالایی
بیایی…
جامدادی…

روزی که میم ق(o) به رادیو می رود…

-با سلام و عرض مریض نباشید خدمت شنوندگان معظم برنامه ی “میم ق(o) و سلامت”.

با اولین شنونده ی مریض در خدمت شما هستیم!دوست مریض،بفرمایید!

مریض۱-به نام خدا!با سلام و عر…

میم ق(o)-خانوم محترم ما اینجا عرعر نداریم!کارتون رو بفرمایید!

م۱-خانوم بنده آقا َم!!عرعرم نکردم!فقط خواستم سلام عر..

میم ق(o)-خب بنده نوع بیماری شما رو “خود گم کردگی حاد” می بینم!اصرار دارید که مذکرید!عرعر هم که می کنید!متاسفم!پایان این بیماری جز درگذشت نابهنگام نیست!

م۱-اعتراض دارم!بنده عباس هستم از بندرعباس!از این آقا تر؟

میم ق(o)-خانوم محترم!قرن ۲۱میم خیرِ سِفالمان!بنده خیلی از نیما ها رو می شناسم که دخترن!عباس که جای خود داره!بفرمایید وقت ما رو نگیرید!شنونده ی دوم،بفرمایید!

م۲-سلام خانم دکتر ق(A)!

میم ق(o)-ق(o) هستم عزیز مریض!

م۲-بی خیل دُکی!

میم ق(o)-اوا نمی شه!همانا ق(o) بودن از نان شب بر هر ق(o)یی واجب تر است!مرضتون رو بفرمایید!

م۲-ولله عرضم به حضورتون علی رغم این که بنده روزی دو پاتیل سالاد تناول می کنم..

میم ق(o)-پیشته!یعنی ساکت!خودم فهمیدم!نمی خواد بسط بدی!

م۲-خب من چی کار کنم؟

میم ق(o)-من چمی دونم!این جور موارد رو باید از نزدیک معاینه کرد که اونم به خاطر نبودِ video/audio  مطلوب از من بر نمیاد!من فقط دستم تو ظریف کاریه!;;)

م۲-ای بابا!پس من چی کار کنم؟

میم ق(o)-شما فعلا برای جلوگیری از هرگونه نشتی و نم زدگی خودتون رو بقچه پیچی بفرمایید بعد هم بی وقفه رجوع فرمایید به اولین دکترِ این کاره!

م۲-الحق که همون ق(A) لایقته!کم عقل!

میم ق(o)-خودتی!بی تربیت!خوبه منم بهت بگم…؟استغفرالله!شنونده ی بعدی بنده به گوشم!

م۳-سلامٌ علیکم!خسته نباشید!

میم ق(o)-درود!ممنون!بفرمایید!

م۳-شما سینه و رون به کارتون می خوره؟

میم ق(o)-بله جناب!بنده همه چیز به کارم می خوره!به من می گن میم ق(o) پنچه طلا!امرتون رو بفرمایید!

م۳-حقیقتش ما فردا شب مهمون داریم می خواستم خیالم از بابت سینه و رون راحت باشه!

میم ق(o)-خیالتون تخت خواب فنری!اما احیاناً مگه قراره آکروبات بازی کنید؟

م۳-نه بابا!بله برون خواهرمه!اما به هر حال مهمونا شب گرسنه شون می شه!

میم ق(o)-وای!خاک به گورم!مگه مهموناتون دراکولان؟چرا می خواین از خودتون مایه بذارید؟به جوونی تون رحم نمی کنن؟خواهرت رو می خوای بدی به دراکولاسانان؟

م۳-خانوم این حرفا چیه؟از خودم واسه چی مایه بذارم؟پس گوسفنده چی کاره س؟

میم ق(o)-گوسفنــــــد؟بابا جناب حرفاتون رو فیلتر کنید!ما شنونده ی خردسال هم داریم!

م۳-شنونده چیه؟مگه اونجا قصابی میم.ق(A) نیست؟

میم ق(o)-قصابی؟؟؟؟

میم.ق(A)؟؟؟؟

چند تا توهین در آنِ واحد؟؟؟

بی آبرو!خدا منو بلای ناگهانی بده!

شنونده ی بعد بسم الله!

م۴-سلام میم.ق(o) جان!

میم ق(o)-به به!چه شنونده ی فهیمی!هزاران درود!در خدمتم!

م۴-هق هق! میم ق(o) به دادم برس!هق!من تازه فهمیدم تومور دارم!

میم ق(o)-فمور؟وا همه فمور دارن!من که دو تا دارم!

م۴-دو تا؟؟چه روحیه ای داری تو!چقدر ق(A)وی ای تو!

میم ق(o)-ق(A)؟؟نه خیر!من ق( o) َم!چرا شماها دوزاری تون انقدر قراضه س؟

م۴-دوزاری؟خوش به حالت!!دکترا گفتن مال من اندازه ی ۵۰ تومنیه!

میم ق(o)-پنجاه  تومن؟مگه من گدام؟من ویزیتام کمِ کم ساعتی صدو پنجاهه!

م۴-گدایی؟؟نه این کارو نکـــــن!!تو دکتر این مملکتی!حالا پولش یه جوری حل می شه!

میم ق(o)-چی؟؟لول؟؟؟خجالت بکش!مگه این جا موسسه ی ترک اعتیاده؟خدایا منو بکش!شنونده ی آخر!بفرمایید!

م۵-الو!سلام!می بخشید!یک سوال داشتم!

میم ق(o)-بفرمایید!

م۵-شما با میم ق(A) قصاب نسبتی دارید؟

میم ق(o)-خودتون چی فکر می کنید؟

م۵-می شه یک راهنمایی بکنید؟

میم ق(o)-البته!پناه ببرید به خدا از شر شیطان رانده شده!

م۵-ممنون!

میم ق(o)-استدعا دارم!

بله!و در پایان جا داره تشکر کنم از تمامی دست اندر کاران برنامه و هم چنین میم ق(A) قصاب که با سعه ی صدر نامشان را در برنامه ی ما زور چپان کرند!به امید نابودی هر چه میم.ق(A) شما را به پروردگار منان می سپارم!خدا یار و نگهدارتان!

پ.ن۱:برگ سبزی است تحفه ی میم ق(o)!سمبلیتش را به بزرگی خود سمبل بفرمایید!

پ.ن۲-نداریم!

پ.ن۳-خب ۲ ندارم ،۳ از کجام بیارم؟